سلام،من یه دانشجویه خوابگاهی ام که حدود یک سال از زندگی سختی که در خوابگاه داشتم میگذزه و تمام امید وآرزوم اینه که روز پایان تمام درد و رنجایی که کشیدم برسه
درد و رنجایی که از بچگی یا بهتر بگم از بدو تولد تا حالا که 20 سال و چند روزم هست با هم هستیم.زندگی تلخ و سختی که خودم هیچ نقشی در اون نداشتم
خیلی خلاصه بگم فقط زنده بودم بدون هیچ نوازش پدرانه و بدون هیچ همدم و کسی که دردام رو بش بگم
امیدوارم بتونیم دوستایه خوبی واسه هم باشیم
:: بازدید از این مطلب : 337
|
امتیاز مطلب : 145
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29